Mesh-Mesh خداحافظی با مش مش
عزیز دل مامانی سلام
الان سه روزه که دیگه پستونک نمیخوری. به پستونک میگی " مش مش" گاهی هم میگی "ممشت" . من و بابایی تصمیم گرفتیم که دیگه پستونک بهت ندیم ، هرچند که خیلی دلمون براتون میسوزه!
الان خیلی وقته که در طول روز ممشت نمیخورین و فقط موقع خواب سراغشو میگیرین ولی من بازم نگران آلوده شدن ممشتتون بودم به همین دلیل روز پنج شنبه یکی از ممشتها رو قیچی کردم و وقتی که خواستینش گفتم : ببین ! کنده شده !
خیلی نگران عکس العمل شما بودم ، خیلی ماهو و خانومی عزیز دلم ! هیچی نگفتی یه کم نگاش کردی و سعی کردی بزاریش تو دهنت بعدش به مامانی نگاه کردی و گفتی:"کننه" . بعدشم محکم پرتش کردی!
روز جمعه هم یبار خواستیش منم باز گفتم کنده شده و دیگه سراغشو نگرفتی .
قبلا" من و بابایی به خاطر اینکه شما ندونین ما راجع به پستونک صحبت میکنیم اسمشو گذاشته بودیم : " یارو" . اما این اواخر فهمیده بودین که ما چیو میگیم. جمعه به بابایی گفتی : ممشت! بابایی گفت : نیست بابایی! گفتی: "یارووووو" !!